عشق قمار

پارت ۸

گلوریا :منو برد سمت اون در اون توو کلی جسد دختر بودن هدفش از اینکار چیه

کوک :فقط اگه یبار دیگه زرزر کنی میفرستمت پیش اینا (خیلیسرد)

گلوریا:.......

من :(تمام حرفای کوک تو پارت های قبلی یا الان سرد هس وقتی با گلوریا حرف میزنه )

کوک :فهمیدی چی گفتم (داد)

گلوریا :بله(بغض)

کوک :حالا هم گمشو تو خونه (سرد)

ویو گلوریا
ساعت تقریبا ۵ بعد ظهر بود از اون موقع که تو حیاط بودم نیومدم بیرون و اجوما بهم گفت کوک میگه تا یکساعت دیگه آماده بشم بریم خرید برای فردا شب دوش ۱۰ مینی گرفتم و لباس یه کراپ و شلوار بگ پوشیدم آرایش لایت کردم و موها مو از بالا بستم رفتم پایین دیدم جلو پله ها وایساده خیلی خوشتیپ شده بود عههه چی میگم ولش بزار بره گمشه(ببخشید)

کوک ویو
دیدم اومد پایین داره به من نگاه میکنه منم به اون نگاه کردم هر دوتامون محو هم شده بودیم چشمای سبزش مست کننده ترین چشم هارو داره ساکت شو پسر تو حق نداری عاشق بشی

گلوریا :بریم (جدی )
کوک : برو سوار ماشین شو (سرد )
گلوریا :باهم رفتیم تو راه حرف نزدیم رسیدیم به فروشگاه بزرگ شنل رفتیم داخل کوک به فروشنده گفت لباسای مجلسی بیاره من رفتم پروف

گلوریا :این خوبه

کوک :نه رون هات معلومه

گلوریا :این خیلی خوشگل

کوک :نه شونه هات معلوم

گلوریا :اینو خودمم خوشم نیومد چون زیادی باز بود (تو دلش ) این خوبه


کوک :برو عوضش کن (سرد )

گلوریا :نمیتونستم زیپ لباس رو بکشم که دیدم کوک اومد تو پروف و زیپ لباسم رو پایین کشید



کوک : لعنتی بدن سفیدش چشماش دارن هو.....رم...ونی میکنه منو احساس کردم دیکم داره سفت میشه
که یهو......
دیدگاه ها (۲)

عشق قمار

عشق قمار

سلامممم

انقدر از پشت گوشی بوسیدمت که شمارش از دستم در رفته 🥲

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط